زنگ خطر تئاتر از زبان یک هنرمند:
صدای «الرحمن» تئاتر کودک و نوجوان می‌آید

یکی از هنرمندان تئاتر معتقد است که تئاتر کودک و نوجوان به جایی رسیده که صدای «الرحمن» آن شنیده می‌شود.

به گزارش خبرنگار "همدان نیوز"، وقتی که برای تماشای نمایش های بیست و دومین جشنواره بین المللی تئاتر کودک و نوجوان به سالن ابن سینا رفتم با یکی از هنرمندان تئاتر روبه رو شدم که در دوره های قبل موفق به کسب جوایز متعددی در بخش های مختلف جشنواره شده بود.

از او پرسیدم که آیا امسال هم نمایشی برای اجرا در جشنواره دارد که در پاسخ گفت: خیر در جشنواره حضور ندارم اما حرف برای گفتن دارم؛ همین جمله آغاز درددل و یا گوشزدهای(به قول خودش) دوستانه و برادرانه مهدی فرشیدی سپهر بود.

بر خلاف بسیاری از افرادی که حرف هایی می زنند و می گویند ننویسید، فرشیدی سپهر در بین گوشزدهایش به تئاتر و جشنواره چندین بار تأکید و ابراز امیدواری کرد که سخنانش بدون سانسور و کامل منتشر شود و همین موجب شد قواعد خبر را کنار بگذاریم و سخنان بدون سانسور این هنرمند را با لحن خودش منتشر کنیم.

فرشیدی سپهر حرف‌هایش را با این سوال آغاز کرد: "می خواهم بپرسم آیا تئاتر کودک و نوجوان از سی سال پیش تا امروز پیشرفتی کرده یا نه؟"

این سوال را نباید از لحاظ تجمع و تعداد نفرات بلکه باید از لحاظ تأثیر تئاتر بر روی مردم و ریخت و قیافه تئاتر پاسخ داد؛ به آرشیوها نگاهی بیاندازیم و صادق باشیم.

اگر بخواهیم تئاترهای دهه 70،80 و 90 را با هم مقایسه کنیم می بینیم که تئاتر در این سه دهه نه تنها پیشرفت بلکه پسرفت کرده است که در سه موضع این دلایل را می توان بررسی کرد.

به نظر من جشنواره تئاتر کودک و نوجوان به شکل کهنه و قدیمی برگزار می شود و این کهنه بودن را می توان در افتتاحیه، داوری و رابطه با تماشاگران بررسی کرد.

برگزاری افتتاحیه در جشنواره اتلاف پول و انرژی است

به اعتقاد من برگزاری افتتاحیه اتلاف پول و انرژی است چراکه اگر به فستیوال‌های مطرح دنیا نه به دلیل خارجی بودن بلکه به دلیل اینکه از ما قدیمی تر هستند نگاه کنیم می ببینم که خبری از افتتاحیه نیست.

در آن جشنواره ها خبری از ساز و تمبک نیست که به خبرنگاران بگویند کار بزرگی انجام می دهند؛ گاهی می توان با یک نامه کوتاه جشنواره را آغاز کرد و پولی که صرف بادکنک و مجری‌های بی مزه و کنسرت حشرات قدیمی که اثر چند سال پیش مریم سعادت است می کنیم(البته این موضوع تنها به جشنواره امسال مربوط نیست و سالهای پیش هم شاهد آن بودیم) می توان این پول ها را صرف بخش های دیگری کرد.

در داوری سه نفر آثار را می بینند و قضاوت به گونه‌ای است که یا دو نظر مثبت یک نظر منفی و یا بر عکس آن را شاهد هستیم که این روال به 40 یا 50 سال پیش بر می گردد؛ امروز باید داوری در قالب یک گروه 10 یا 12 نفره شامل سه جوان نخبه نه با رابطه و پارتی دار، سه جوان سی ساله، سه خانم و یا آقای 50 ساله و سه خانم و یا آقای پیشکسوت در گروه داوری باشد تا اعضای گروه داوری بتوانند با نگاهی پنج دهه‌ای به تئاتر کودک و نوجوان نگاه کنند و عده ای نگاهی مثبت بافانه و عده ای منفی بافانه به بخش های مختلف تئاتر داشته باشند و با دیدگاه های متفاوت، آراء، ریزشی کم شود.

این گروه داوری باید بتوانند در رابطه با دکور، گریم، بازیگری، کارگردانی، داوری کنند؛ سوال من این است که مدیران صحنه کی داوری می شوند؟

اینکه سه داور کاری را قضاوت کنند و به کارگردان و بازیگری سکه ای یا هدیه ای بدهند و آنها بروند و پس از جشنواره اجرای عمومی نداشته باشند اتلاف پول و وقت است.

اینکه کوکان و نوجوانان داوری آثار را بر عهده دارند عالی است اما آموزش آنها بر اساس تقلید و روش گیری از داوران بزرگسال است و به صورت قدیمی انجام می شود.

داوران کودک و نوجوان هم باید متدهای داوری ریزشی روزانه و نگاه کردن به عناوین گمشده تئاتر را در نظر بگیرند چراکه هیچ گاه عناوین گمنام داوری نمی شوند و سه نفر داوری این عناوین را به عهده می گیرند و داوران کودک و نوجوان نیز همین را روش را ادامه می دهند و به نوعی می توان گفت که داوران کودک و نوجوان نیز ایده های خود را از مربیان کهن الگو می گیرند.

رابطه با تماشاگران به گونه‌ای است که تماشاگران در صفوفی فشرده وارد سالن می شوند و با استرس برخورد حراست که این کار را بکن و این کار را نکن و اینجا بنشین یا ننشین روبه رو می شوند و می روند و پس از تماشای تئاتر نیز برگه نظر سنجی به دست آنها می‌دهیم که در صندوق ها بیندازند صحیح نیست.

تعداد فارغ التحصیلان فوق لیسانس‌ تئاتر در ایران فراوان است که می توان از آنها برای برگزای ورک شاپ های سرپایی استفاده کرد به طوریکه در مقابل درب ورودی سالن ها به مردم یاد بدهند که جز زیبا و یا خوب و بد بودن، حرف دیگری هم برای اظهار نظر در رابطه با نمایش داشته باشند.

پولی که صرف افتتاحیه(دادار و دودور) می‌شود اگر برای آموزش مسئولین سالن ها، مدیران حراست و داوران شود و کمی دستمزد بیشتری به این افراد پرداخت شود نحوه برخورد با مردم و تماشاگران، داوری قدیمی و کهنه و برگزاری افتتاحیه و اختتامیه قدیمی که متد جشنواره های چندین سال پیش است، تغییر می کند.

بازهم تکرار می کنم که افتتاحیه و بادکنک هوا کردن ختم به بررسی اصولی نمایش ها نمی شود.

اتاق فکر جدید می تواند به دبیر جشنواره و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی کمک کند که از این شکل کهنه دست بردارند و گروه ها مورد بررسی بیشتری قرار بگیرند.

هر سال شاهد این هستیم که گروه های نمایشی از نحوه اجرای نمایش های یکدیگر تقلید می کنند؛ برای مثال اگر در نمایشی برای طراحی صحنه از یک ستون بلند استفاده می شود در نمایشی در سال بعد نیز همین ستون بلند را می بینیم یا اگر نمایشی در رابطه با روانشناسی اجرا شود و بازیگران لال بازی کنند همین موضوع را در نمایش دیگری در دوره بعد می بینیم.

جشنواره عقب افتاده و قدیمی، حال تئاتر را خوب نمی کند

با تمام احترام، عشق و برادری که به برگزار کنندگان جشنواره تئاتر کودک و نوجوان دارم اما دو سالی است که نمایش هایم را برای اجرا به این جشنواره نمی دهم چراکه معتقدم جشنواره عقب افتاده و قدیمی برگزار می شود و این نوع برگزاری حال تئاتر ما را خوب نمی کند و  تنها خوراکی را برای اهالی نمایش فراهم می کند.

یک سوال دارم: آیا تئاتر کودک و نوجوان ایران به لحاظ روش گفتگو، حرف هایی که می‌زند، نوع اجرای نمایش و بازیگران ورزیده و غیر ورزیده از چهار دهه قبل تا امروز فرقی کرده؟ جواب من در این رابطه «خیر» است و این به دلیل برگزاری کهنه و بی فکر است و به نظر من این جشنواره را یک باند کوچک اداره می کنند.

در دوره قبل جشنواره شاهد حضور فراکسیون فرهنگی مجلس بودیم و این اتفاق فرقی به حال اهالی نمایش نداشت؛ وقتی که ما ورک شاپ های خوب و  داوری های نو نداریم حضور چنین افرادی دردی را دوا نمی کند.

در رابطه با آثار اجرا شده در جشنواره نیز باید بگویم که برخی گروه ها هستند که سعی می کنند نمایش هایی را با موضوع نفس و برقراری رابطه روانکاوانه با فرد بسازند که این آثار قابل احترام اما خارج از ریل هستند چراکه فرم اجرا و حتی لباس هایی که بازیگران بر تن دارند به 20 یا 30 سال پیش بر می گردد؛ ما هنوز فانتزی و بی مزه هستیم و باید جهانی تازه را بسازیم.

دوست دارم که بنویسید فرشید سپهری با عشق، دوستی و برادری گفت: آیا به نظر شما تئاتر کودک و نوجوان ما در طراحی لباس، صحنه، بازیگری، کارگردانی، فیلم نامه نویسی و مدیریت صحنه  نسبت به چهار دهه پیش رشد کرده و باز هم می گویم جواب من این است: «خیر»

مدیران، برگزار کنندگان و کسی که دستور می دهد داوران سه نفر باشند، افتتاحیه برگزار شود، حراست و گردانندگان نظم و امنیت جشتنواره به روش قدیمی و پر استرس برخورد کنند، کسی که دستور طراحی بنرها و حتی پشنهاد مصاحبه خبرنگاران با هنرمندان را می دهند، عاملان عقب مانده بودن این جشنواره هستند.

به اعتقاد من مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان همدان، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و دبیر جشنواره بین المللی تئاتر کودک و نوجوان باید از خواب بیدار شوند و به نفع تئاتر اصولی کودک و نوجوان فکری نو داشته باشند چون صدای «الرحمن» روش قدیمی به مشام می رسد و من صدای آن را می شنوم.

تئاتر کودک و نوجوان در قدرت های بازویی خود همچون رشته های فنی روز به روز عقب افتاده تر می شود؛ این مواردی را که مطرح می کنم خودم اختراع نکرده ام و در تمامی فستیوال های مطرح دنیا مورد استفاده قرار می گیرد.

انتخاب نمایش‌ها برای اجرا در جشنواره از روی فیلم انجام می شود در صورتی که باید با در نظر گرفتن اعتبار و تشکیل تیمی سرزنده، به تمامی استانها سفر کرد و نمایش ها را روی صحنه دید و انتخاب کرد.

دیدن فیلم ها کارگردانانی را تربیت کرده که تنها برای جشنواره نمایش می سازند و اجرای عمومی کوچکی(عمومک) می روند و فیلم آن اجرا را برای دیدن هیأت انتخاب ارسال می کنند و داوران نمی توانند از روی فیلم حقیقت ها را ببینند.

به نظر من باید داوران از لحاظ دستمزدی داوران ارزان باشند، به استان ها سفر کنند و نمایش ها را ببینند.

جشنواره با بچه ها به خوبی ارتباط برقرار نمی کند اما برای خواص هم برگزار نمی شود چراکه اهالی تئاتر در دستگاه کلیشه‌مند جشنواره عوام و عوام تر شدند.

ای کاش یک دوره از جشنواره بدون حضور مردم و تنها برای هنرمندان و اهالی تئاتر برگزار می شد تا بتوانیم آسب شناسی کنیم؛ شاید برخی این حرف ها را قبول نداشته باشند و بگویند این ایده ها خارجی است اما من قبول ندارم و به نظرم چنین اظهاراتی خود فریبی است چرا که تئاتر ما باید تازه شود.

فرشیدی سپهر که چند سالی می شود در گفتگو با خبرنگاران در حاشیه جشنواره تئاتر کودک و نوجوان از آمادگی خود برای ساخت نمایشی با موضوع بوعلی سینا خبر می‌دهد اینبار هم آمادگی خود را اعلام کرد، اما در این رابط گفت: من هنرمند فقیری هستم و ساخت این اثر به 10 تا 12 میلیون تومان پول و مجوزهایی در بخش های مختلف نیاز دارد.

این موضوع را به عنوان آخرین جملات بنویسید که من سه سال است می خواهم در سالنی نزدیک به آرامگاه بوعلی سینا نمایشی را با موضوع 14 سالگی این دانشمند اجرا کنم و کسی مرا کمک نکرده است.

فقط لازم است بیلبوردهای دیجیتال دور میدان آرامگاه بوعلی سینا به جای تبلیغات بانک ها، چند ساعتی نمایش بوعلی سینا را تبلیغ کنند و مردم این نمایش را بییند و از بزرگی و عظمت این دانشمندان شگفت زده شوند.

من همچنان پیگیر اجرای این نمایش هستم و اگر کسی با من تماس بگیرد و بخواهد به همدان می آیم اما وقتی که به من می‌گویند بیا و وقتی که به فرهنگ و ارشاد اسلامی همدان مراجعه می کنم، کسی از ماجرا خبر ندارد، این موضوع تنها یک وعده است.

گفتگو: فرشته اکبری