Back شما اینجا هستید: صفحه اصلی گفتگو حال و هوای سینما از زبان آرش معیریان

کارگردان همدانی از عطش مردم برای دیدن کوه‌های برفی همدان می‌گوید؛
حال و هوای سینما از زبان آرش معیریان

25 آبان سال 1350 در تهران چشم گشود اما اساساً خود را یک همدانی می‌داند و معتقد است عرق خاصی به زادگاه اجدادی خود دارد.

به گزارش "همدان نیوز"، آرش معیریان، کارگردان و تدوین‌گر سینمای ایران که ساخت مجموعه تلویزیونی جلال‌الدین و فیلم‌های سینمایی چون کما، ساعت شلوغی، شانس عشق تصادف و کالسکه را در کارنامه کاری خود به همراه دارد او که برادرزاده جلال معیریان گریمور صاحب سبک سینمای ایران می‌باشد بنا به گفته خودش، فیلم‌سازی تجاری است.

 معیریان تنها کارگردان سینما بعد از انقلاب می‌باشد که تمام ژانرهای جنگی، تاریخی، ملودرام، اجتماعی، کمدی، هنری و... را تجربه کرده است.

گفت‌وگویی جدا از بررسی اجمالی بر سینمای امروز ایران با آرش معیریان انجام شد که دیدگاه خاص او را در زمینه فیلم‌سازی و اساس کار سینمایی‌اش به دنبال داشت.

آرش معیریان که تبسم را می‌توان عضو جدانشدنی از چهره‌اش عنوان کرد صحبت‌های خود را با تعصبش به همدان شروع می‌کند.

آرش معیریان می‌گوید: به همدانی بودنم افتخار می‌کنم و ازآنجایی‌که یک فیلم‌ساز باید هر نقطه از ایران را برای به تصویر کشیدن در نظر داشته باشد و به دنبال تنوع‌گرایی در لوکیشن باشد، آمده‌ام تا دین خود را به همدان، استانی با جاذبه‌های بالا در طبیعت، اماکن تاریخی و گردشگری که متأسفانه در فضاهای فیلم‌برداری چه در سینما و چه در تلویزیون مظلوم واقع‌شده است را ادا کنم.

او از اینکه اهالی فرهنگ و هنر در همدان هنوز قدمی برای معرفی شهر خود در قالب یک اثر هنری برنداشته‌اند، ابراز تأسف می‌کند و همین موضوع را بهانه‌ای می‌داند برای ساخت تله‌فیلم جدیدش در همدان با مضمونی اجتماعی که به بحث اهدا عضو می‌پردازد.

 از او درباره اهدافش از فیلم‌سازی به‌خصوص ساخت تله‌فیلم اخیرش می‌پرسم تا بتوانم با طرح این سؤال، گریزی هم به وضعیت حال حاضر سینمای ایران بزنم و معیریان پاسخم را چنین می‌دهد: کسی که شغلش فیلم‌سازی است وظیفه دارد هرآنچه بر اساس چارچوب قانونی جمهوری اسلامی ایران بر عهده او گذاشته می‌شود را انجام دهد.

من نیز بنا بر هدفی که از همان ابتدای ورودم به عرصه سینما داشتم، فیلم‌سازی را به‌عنوان حرفه انتخاب کردم، بنابراین هر نقطه از ایران با موضوعات مختلف، مسائل فرهنگی و اعتقادی آن برای من می‌تواند موضوع مناسبی برای ساخت یک فیلم سینمایی یا سریال باشد.

70 درصد اهالی سینما شهرستانی هستند

آرش معیریان معتقد است نیروی انسانی 70 درصد اهالی سینما ایران را شهرستانی‌ها تأمین می‌کنند و ادامه می‌دهد: بیش از 20 سال است که در رشته سینما تدریس می‌کنم و به‌جرئت می‌توانم بگویم که استعدادهای فعال و قابل‌توجه مربوط به شهرستان‌ها بوده و تنها 30 درصد از استعدادهای فیلم‌سازی اهل پایتخت هستند.

برخلاف این نگاه کلی نسبت به پتانسیل‌های موجود شهر تهران، من تصمیم بر تهران‌گریزی گرفتم و با این تفکر که استعدادهای خوبی در شهرستان‌ها وجود دارند به‌ویژه شهری که به آن تعلق‌خاطر دارم، همدان را انتخاب کردم و یکی از اهدافم را استفاده از استعدادهای استان برای ساخت این تله‌فیلم در نظر گرفته‌ام.

به این نتیجه می‌رسیم که پایتخت بودن تهران بدین معنی نیست که همه استعدادها در آن نهفته است، متأسفانه مهاجرت به شهرهای کلان همیشه با این نگاه صورت گرفته و همین مسئله عاملی برای متمرکز شدن فعالیت‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در این شهر می‌شود.

از ظرفیت های همدان برای ساخت فیلم غفلت شده است

یکی از مهم‌ترین اتفاقاتی که می‌تواند در استان همدان رخ بدهد جذب چهره‌ها و استعدادهای نهفته فیلم‌سازی است که بر این اساس بخش عمده دستمایه ما استفاده از فضاها، لوکیشن‌ها و موقعیت‌هایی می‌باشد که همدان به‌عنوان پایتخت تاریخ و تمدن ایران‌زمین، هم از ظرفیت‌های تاریخی و هم از ظرفیت‌های جغرافیایی و طبیعی، در خود دارد اما متأسفانه در اکثر سریال‌ها از این قابلیت غفلت شده است.

تولید یک فیلم در شهری مثل همدان ما را ملزم می‌کند که به بهترین شکل این فضا را به تصویر بکشیم و فیلمی تولید کنیم که نه‌تنها در سراسر ایران بلکه در بخش برون‌مرزی بتواند مخاطب خود را جذب کند تا ادای دینی باشد به قابلیت‌های فراوان این دیار که از توجه به دورمانده است.

نیت من این است که هم از منابع انسانی با استعداد در زمینه فیلم‌سازی و بازیگری استفاده شود و هم فضای دیده نشده استان را تا جایی که اقتضای قصه می‌طلبد به‌درستی به تصویر بکشم تا مردم ایران چه امروز و چه در سال‌های آینده این فیلم را ببینند و باقابلیت‌های کمتر دیده‌شده این استان آشنا شوند.

موریانه‌ای بنام فضای مجازی در سینمای ایران رخنه کرده است

مهم‌ترین دلیل اینکه تعدادی از اهالی سینما معتقدند حال سینمای ایران خوب نیست، این است که سینما تا یک مقطعی کامل‌ترین و هفتمین هنر تلقی می‌شد و رقیب دیگری در مقابلش نبود اما امروزه جریان‌های فرهنگی و هنری به‌ موازات سینما رشد و نمو پیداکرده‌اند و این فضا هنر هفتم را کنار می‌گذارد و به هنر هشتم تبدیل می‌کند؛ این تعبیر آرش معیریان از حال‌وروز سینمای ایران در حال حاضر است که در ادامه با اشاره به ورود فناوری و تأثیر فضای مجازی آن را تکمیل می‌کند و ادامه می‌دهد: با پیشرفت فناوری و گسترش فعالیت‌های مجازی، هنری از نوع رسانه‌های مجازی آن در شبکه‌ها و سایت‌ها در حال شکل‌گیری است که رقیب سینما به شمار می‌رود؛ زمانی به شوق دیدن فیلم به سینما می‌رفتیم و سینما مناسبات و قواعد خودش را داشت اما امروز می‌توانیم در موبایل جدیدترین فیلم را به بهترین کیفیت ببینیم بدون اینکه متحمل صرف انرژی خاصی شویم.

تماشای فیلم در سینما هزینه‌های سنگینی برای مخاطبان دارد

به این قسمت از بحث که می‌رسیم جهت‌دهی گفت‌وگو را در دست می‌گیرم و به سمتی می‌کشانم که هدفم از پرسش اولیه‌ام بود و با تأکید بر این‌که حال سینمای ایران خوب نیست از او می‌خواهم که نظرش را بدهد.

معیریان در پاسخ سؤالم با تبسم همیشگی خاص خودش عنوان می‌کند: اینکه سینما در ایران حال خوشی ندارد یک کلیت نسبی است و شاید به اعتقاد من حال سینما خیلی هم خوب باشد چون معتقدم دلیل جهانی برای این موضوع وجود دارد به‌طوری‌که صنعت سینما به‌شدت وابسته به نقدینگی، اقتصاد و جنبه‌های مالی شده و می‌توان مدعی بود وقتی یک نوع رکود اقتصادی کلی بر هرجایی حاکم باشد، همه شاخه‌ها را تحت پوشش قرار می‌دهد و سینما هم از این قاعده مستثنی نیست تا وقتی‌که وضعیت اقتصادی ایده‌آل نشود، هر ساعت و دقیقه آن پیامدهای مالی کلانی را به دنبال خواهد داشت؛ بنابراین به‌طور طبیعی نمی‌توانیم شاهد فعالیت‌های قابل‌توجهی در این عرصه و استقبال چشمگیر حوزه سینما و سالن‌های آن باشیم.

از طرفی دیگر بهانه‌های زیادی وجود دارد که انگیزه ما را به‌عنوان یک شهروند برای رفتن به سینما تضعیف کند؛ دلایلی چون آلودگی هوا، ترافیک، هزینه‌بر بودن حمل‌ونقل، بلیت سینما، شرایط سالن‌ها و درنهایت کیفیت فیلم ازجمله این عوامل برای نام بردن است. وقتی به این مراحل نگاه کلی داشته باشیم نتیجه می‌گیریم، تماشای فیلم در سینما هزینه‌های سنگینی برای مخاطبان به دنبال دارد.

در حال حاضر به‌راحتی و با هزینه‌ای اندک می‌توان با استفاده از قابلیت‌های نمایش خانگی فیلم‌های روز دنیا را در خانه دید و این خود ضربه مهلکی برای سینما و به‌خصوص سینمای ایران است؛ فرهنگی که نشأت‌گرفته از سیستم غلط فرآیند اکران و توزیع نادرست فیلم‌ها در نمایش خانگی است به‌طوری‌که پیش از پایان اکران فیلم در سینما، فیلم‌ها به نمایش خانگی می‌رود و غافل از آن هستیم که این مسئله به‌خودی‌خود از مهم‌ترین چالش‌های حال حاضر در سینمایی است که عنوان "حالم خوب نیست" را این روزها با خود در محافل هنری به یدک می‌کشد.

مردم دوست دارند زندگی خود را در فیلم‌ها ببینند

سخنان آرش معیریان در رابطه با وضعیت سینمای ایران باعث گپ‌وگفت صمیمانه با موضوع داغ حال سینمای ایران باعث می‌شود آرش برهانی که به‌عنوان نویسنده این تله‌فیلم معیریان را در سفرش به همدان همراهی می‌کند و از ابتدای گفتگو سکوت کرده است، نظرات خود را در این زمینه بیان کند.

برهانی معتقد است سیاست‌های فرهنگ و ارشاد اسلامی فضا را از سینماگران گرفته و نمی‌توانند به سمت قصه‌های اجتماعی بروند و همین باعث می‌شود که سیاه‌نمایی جای خود را در سینما باز کند.

باورم این است اقتصاد در فیلم‌سازی مسئله‌ای اساسی و پایه‌ای می‌باشد؛ بنابراین زمانی که اقتصاد ضعیف شود فیلم‌ها به سمت آپارتمانی شدن سوق پیدا می‌کند و کمتر می‌توان فضا و لوکیشن جدید را در آن‌ها مشاهده کرد.

برهانی مخالفت خود را با بحث تضعیف سینما با ورود فناوری که در صحبت‌های معیریان به آن اشاره شد ادامه می‌دهد و من خوشحال از اینکه توانستم فضای گفت‌وگو را به سمت مباحثه پیش ببرم به این نظریه دامن می‌زنم و او را ترغیب می‌کنم تا ادامه دهد: اگر بخواهیم پیشرفت فناوری را زنگ خطری برای سینما بدانیم صنعت سینمای آمریکا به‌خوبی آن را نقض می‌کند چراکه نه‌تنها پیشرفت فناوری در سینمای آمریکا تأثیر منفی نداشته بلکه وجود آن در این کشور به قدرتمند شدن صنعت سینمایی کمک شایانی کرده است تا جایی که امسال آمریکا بیشترین میزان فروش سینما را در جهان با همین قابلیت برای خود ثبت می‌کند.

برهانی ادامه می‌دهد: فیلم‌های ما به دلیل اقتصاد ضعیف تنوع ندارد و این فضا اجازه نمی‌دهد قصه‌های جدیدی شکل بگیرد.

پیش‌تولید یک اثر نیاز به سه یا چهار ماه زمان دارد اما متأسفانه برای اینکه فیلم‌ها به جشنواره‌ها برسد مدت‌زمان پیش‌تولید کاهش پیدا می‌کند و همین ضریب کیفیت را در فیلم‌های تولیدشده پایین می‌آورد.

امروز دیگر سوپراستار در حوزه بازیگری کشور نداریم و کارگردانان ناچار به استفاده از سوپراستارهای نخ‌نما در هر نقشی می‌شوند.

درحالی‌که روزهایی نه‌چندان دور عطش لازم برای رفتن به سینما وجود داشت اما حالا غول کارگردانی نداریم و فیلمی که جذب کند در سینمای ایران وجود ندارد؛ وقتی اقتصاد قوی باشد یک کارگردان مجبور نیست از بازیگری که عمر سوپراستاری او سال‌هاست به پایان رسیده استفاده کند ولی متأسفانه در حال حاضر چنین وضعیتی را در سینما شاهد هستیم و مسئله کپی در این ماجرا که داستانی دراز دارد باعث پس زدن سینماگران گردیده است.

در شرایط سخت اقتصادی مردم به فکر تأمین نیازهای اساسی زندگی هستند و رفتن به سینما جزء اولویت‌ها آن‌ها نیست.

رسانه‌های تصویری به همان نسبت که به سینما کمک کرده‌اند به همان اندازه هم لطمه زدند و همه در انتظار هستند تا فیلم‌ها در قالب دی‌وی‌دی به نمایش خانگی دربیاید و با کمترین هزینه به تماشای فیلم بنشینند؛ متأسفانه سطح فرهنگ پایین آمده است؛ وقتی فیلمی با هزینه ده‌ها میلیاردی ساخته می‌شود و با کمترین میزان به فروش می‌رسد، فاجعه است.

وقتی در همدان سینما کم است مردم کجا فیلم ببینند!

از برهانی در ارتباط با برداشت اولیه‌اش از همدان و فضای لازم برای فیلم‌سازی در آن سؤال می‌کنم و پاسخش برای من که یک همدانی هستم جالب‌توجه بود؛ آرش برهانی می‌گوید: قبل از این هم به همدان سفر کردم و از فرهنگ مردمانش لذت بردم اما وقتی همدان دو تا سه سینما بیشتر ندارد مردم کجا می‌توانند فیلم ببینند.

سطح فرهنگ مردم پایین آمده و این موضوع از استانداردهای زندگی نیست؛ همه به اقتصاد فکر می‌کنند و همین باعث می‌شود که فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان تعداد روزهای کاری خود را کمتر کند تا بتواند پروژه‌های بیشتری را در دست بگیرد درنتیجه کیفیت عملکرد آن‌ها پایین می‌آید.

مردم تشنه دیدن کوه‌های برفی همدان در یک فیلم هستند

سخنان آرش برهانی در رابطه با همدان، دوباره گفتگو را به سمت سخنان معیریان پیش می‌برد و او صحبت‌های برهانی را چنین ادامه می‌دهد: یکی از مواردی که باعث شده امروز در همدان باشم، تغییر سلایق زمانه است و اگر غیرازاین بود هرگز پای من به شهر همدان باز نمی‌شد چون به این نتیجه رسیده‌ام که تماشاگر سینما بابت دیدن یک فیلم با فضای تکراری و آپارتمانی و سوژه‌های نخ‌نمای تکراری، هزینه‌ای پرداخت نمی‌کند؛ با این وضعیت نمی‌توانیم توقع داشته باشیم مخاطب چنین فیلمی را دوست داشته باشد.

وقتی فعالیت‌های فیلم‌سازی به شهرستان‌ها متمایل شود، تماشاگر را بابت پولی که می‌دهد و زمانی که صرف می‌کند، قانع خواهد کرد و مخاطب می‌داند که وقتی تلویزیون را روشن کند چشم‌انداز جدید داستانی را در فیلم‌ها می‌بیند.

جای تأسف و تأثر دارد که همدان با این پیشینه تاریخی در فیلم‌های 20 یا 30 سال اخیر دیده نشده است درحالی‌که بسیاری از شهرهای مشابه ازنظر ابعاد فرهنگی با همدان حداقل در موارد انگشت‌شمار هم که باشد موردتوجه قرارگرفته است. مردم تشنه دیدن کوه‌های برفی همدان در یک فیلم هستند، صحنه و فضایی که سال‌ها است مردم ندیده‌اند.

در سال‌های پیش فیلم‌هایی وجود داشت که به دلیل استفاده از لهجه‌های مختلف، فروش خوبی را به دنبال داشتند، فیلمی مثل 20 که لهجه زیبای همدانی مهران احمدی در آن باعث افزایش مخاطب و جذابیت اثر شده بود ازجمله آن‌هاست.

تفکر و تلاش من بر این است، فیلمی را که در همدان قصد تولید دارم قابلیت‌های شهری آن را نیز به تصویر بکشد؛ متأسفانه هیچ‌گاه غار علی‌صدر با ظرفیت‌های فراوانی که دارد، در هیچ فیلمی دیده نشده و پرداختن به این غار شگفت‌انگیز تنها به گزارشات کوتاه خبری ختم گردیده به‌طوری‌که من به‌عنوان مسافری که سال‌هاست به همدان سفر نکرده‌ام تصورم در رابطه با غار علی‌صدر قابلیت پنج‌درصدی از وضعیت فعلی آن است درحالی‌که اطمینان دارم این غار به‌تنهایی ظرفیت و استعداد ساخت یک سریال کامل را دارد.

تلاش بر این است تا ساخت این فیلم تا جایی که امکان دارد قابلیت‌ها، فضای شهری، آب‌وهوا، بستر تاریخی و نگاه جامعه‌شناسانه و مردم‌شناسانه آن موردتوجه قرار بگیرد و این اتفاق کار ساده‌ای هم نیست.

مدیران بدانند کار فرهنگی در قالب بنرها و بیلبوردها نیست

آخرین جملات این گفتگو به سخنان آرش برهانی ختم می‌شود که به اهمیت رسانه تصویری می‌پردازد.

برهانی معتقد است در حوزه فرهنگی اهم و فی‌الاهم داریم و تأکید می‌کند وضعیت مطالعه و حوزه چاپ و نشر تأسف‌برانگیز است با توجه به این مسلماً رسانه تصویری و فیلم‌سازی برای فرهنگ‌سازی در این زمینه جوابگو می‌تواند باشد و در این راستا یک مدیر توانمند استانی، با درایتی که دارد می‌تواند برای شناختن هر شاخه از فرهنگ در زمینه رسانه تصویری و فیلم‌سازی حمایت کند تا حرکت‌های مثبتی در این مسیر اتفاق بیفتد اما متأسفانه این موضوع چندان مورد اهمیت قرار نگرفته است و ما به‌عنوان یک فیلم‌ساز باید شفاف‌سازی و روشنگری کنیم تا مسئولان بدانند این اقدام هزینه نیست بلکه سرمایه‌گذاری در حوزه‌ای می‌باشد که نیازمند توجه خاص مسئولین است.

مدیران باید بدانند که کار فرهنگی در قالب بنرها و بیلبوردها نیست و سینما به‌راحتی می‌تواند تمام توصیفاتی را که در بنرها به آن پرداخته می‌شود را نشان دهد.

گفتگو: شکوفه رنجبر/فرشته اکبری

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن