Back شما اینجا هستید: صفحه اصلی گفتگو روحانی مسیر انتخاب وزیر علوم را تغییر نمی‌دهد

دلیل اصلی مخالفت‌هاي مجلس با رييس‌جمهور؛
روحانی مسیر انتخاب وزیر علوم را تغییر نمی‌دهد

پس از اعلام نتیجه جلسه بررسی گزینه پیشنهادی وزارت علوم در مجلس که منتج به رای نیاوردن او و خالی ماندن اتاق ریاست وزارت علوم شد، به سراغ دکتر جعفر توفیقی ، وزیر علوم دولت اصلاحات رفتیم.

به گزارش "همدان نیوز"، از درب اتاق او که داخل شدیم لبخند تلخی بر لب داشت؛ واکنش ما این جمله بود که «این یکی هم نشد!» کمی درباره جلسه روز سه شنبه و آنچه از سوی مخالفان و موافقان مطرح شد، صحبت کردیم و او بیشتر شنونده بود. شاید این سکوت به آن دلیل است که نمی‌خواهد اظهاراتش بهانه جدید به دست تندروها بدهد و وزارت علوم کماکان خالی از وزیر بماند. او تمایلی به اظهارنظر در مورد آنچه دیروز در مجلس گذشت نداشت و آرامش میان قوا را مهمتر از هر مولفه‌ای می‌داند و تاکید دارد که نباید آرامش دانشگاه‌ها و کشور را بر هم زد. پس تصمیم بر این شد تا موضوع لزوم سایه انداختن آرامش در دانشگاه‌ها را مطرح کنیم که در میانه بحث، اتفاقات دیروز در مجلس هم مطرح شد.

متن کامل گفتگوی دکتر‌ جعفر توفیقی با آرمان را در ادامه می‌خوانید:

از نظر شما که مدتی وزارت علوم را برعهده داشتید، دانشگاه آرام چه ویژگی‌هایی دارد؟

دانشگاه آرام در واقع دارای چند مولفه است. قبل از هر چیز، دانشگاه آرام از اینجا نشات می‌گیرد که دانشگاه هدف اصلی خود را توسعه علمی کشور بداند و همه امکانات و ظرفیت خود را درجهت تربیت دانش آموختگانی که از قابلیت‌ها وظرفیت‌های علمی خوبی برخوردار باشند، به کار گیرد. هدف دانشگاه باید تربیت افرادی باشد که برای جامعه خود مفید باشند و جامعه بتواند آنها را برای خدمت به توسعه علمی کشور به کار گیرد، نگاهش به تحولات سیاسی کشور فراجناحی و ملی باشد و خود را از این معادلات و مناسبات سیاسی خارج بداند.

یعنی ویژگی سیاسی بودن را از دانشگاه حذف کرد؟

اصلا اینطور نیست. آنچه عنوان کردم یعنی ضمن اینکه دانشجویان، اعضای هیات علمی و کارکنان دانشگاه‌ها نسبت به تحولات سیاسی کشور علاقه‌مند هستند اما مداخله حزبی و سیاسی در این تحولات نمی‌کنند و تمام دقت و انرژی خود را برای هدف اصلی خود که توسعه علمی و پژوهش و فناوری و رفع مشکلات و مسائل جامعه است، قرار می‌دهند. البته در یک دانشگاه، همچنان که تجربه کشور نشان می‌دهد، تشکل‌های دانشجویی شکل می‌گیرند ولی باز در یک دانشگاه آرام، تشکل‌های سیاسی فعالیت خود را تا جایی گسترش می‌دهند که فعالیت علمی دانشگاه آسیب نبیند. این مسئله‌ای بوده که من بارها به آن اشاره کرده‌ و در دوران مسئولیت خود از توسعه تشکل‌های دانشجویی چه سیاسی و چه فرهنگی و چه دانشجویی حمایت کردم ولی همیشه بحث این بوده که دانشگاه یک نهاد علمی است و در تقسیم کار کشور نیز مسئولیت توسعه علمی کشور بر عهده آن گذاشته شده است. بنابراین اگر از فعالیت تشکل‌ها حمایت می‌شود، این حمایت تا جایی ادامه دارد که به توسعه علمی کشور لطمه نخورد.

برخی سعی دارند القا کنند که فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی دانشجویان، برخلاف رویه توسعه علمی کشور است. پاسخ شما به آنها چیست؟

به نظر من این رابطه برعکس است، یعنی اگر تشکل‌های دانشجویی در یک فضای آرام و اخلاقی فعالیت کنند می‌توانند به توسعه علمی فضای دانشگاه کمک کنند. ضمن اینکه اهداف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خود را دنبال می‌کنند اما طوری فعالیت می‌کنند که این فعالیت به توسعه ظرفیت‌های علمی کشور و البته توسعه فعالیت‌های همان دانشجویان کمک ‌کند. بنابراین فکر کردن به یک دانشگاه آرام، عملی و منطقی است و در یک دانشگاه آرام همه فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی نیز می‌توانند اتفاق بیفتند.

گروهی فعالیت سیاسی در دانشگاه را مانع رشد علمی می‌دانند. این مانع بودن حتی در مقیاس کوچک را قبول دارید؟

به نظر من اینها قابل جمع هستند. تصور من این است که ما می‌توانیم تشکل دانشجویی در مسائل سیاسی داشته باشیم به شرط آنکه بین این تشکل‌ها با احزاب سیاسی تفاوت قائل شویم. تشکل‌های دانشجویی که در حوزه سیاسی فعالیت می‌کنند، خیلی به دنبال فعالیت‌های سیاسی به شکل احزاب نیستند. از یک زاویه دیگر هم به فعالیت سیاسی دانشجویان نگاه می‌کنم؛ تجربه من نشان داده، وقتی دانشجویان در تشکل‌های دانشجویی فعالیت می‌کنند این فعالیت موجب بروز استعدادها و توانمندی‌های دانشجویان هم می‌شود و این مسئله بر فعالیت‌های علمی آنان نیز تاثیرگذار است. به عبارت دیگر یک مدیریت موفق در دانشگاه این است که این فعالیت‌ها را همسو کند، یعنی ظرفیت فعالیت‌های دانشجویی را با اهداف دانشگاه همسو کند. منطقی نیست ما طوری رفتار کنیم که هم فعالیت سیاسی دانشجویان تحلیل برود و هم فعالیت‌های علمی آنان کاهش بیابد. بهترین کار این است که این فعالیت‌ها را هم‌راستا کنیم و دانشجویی که در یک تشکل فعالیت می‌کند، نشان دهد که در فعالیت علمی نیز قوی‌ است و این ظرفیت را در خدمت فعالیت علمی خود می‌گیرد.

وزیر علوم چقدر اختیار دارد تا دانشگاه را در این مسیر قرار دهد؟

در کشور ما که نظام سیاسی آن بیشتر یک نظام دولتی است، وزرا نقش تعیین کننده‌ای دارند. وزیر‌علوم هم نقش تعیین کننده در این مسئله دارد چون سیاست‌های علمی و پژوهشی کشور عمدتا از طریق نهادهای بالادست دانشگاه تدوین و تزریق می‌شود. یکی از این نهادهای بالادست نیز وزارت علوم است. بنابراین نقش وزارت علوم بسیار مهم است که دانشگاه غیرسیاسی اداره شوند و مدیران دانشگاه یک نگاه کاملا غیر سیاسی و فراجناحی داشته باشند، در عین حال تشکل‌های درون دانشگاه فعالیت سیاسی خود را داشته باشند و سیاست‌های فرهنگی و اجتماعی در کنار سیاست‌های علمی پیگیری شود. تجربه نشان داده در دوره‌های مختلف وزارت علوم، وزیر نقش مهمی در تنظیم این سیاست‌ها در دانشگاه داشته است.

فکر می‌کنید برای تعیین صلاحیت یک وزیر باید رزومه سیاسی او را بیشتر مورد توجه قرار داد یا رزومه علمی‌؟

قطعا رزومه علمی! ما در دولت یک تقسیم کار ملی داریم. دستگاه‌های دیگری هستند مسئولیت پیگیری مسائل سیاسی کشور را دارند اما وزارت علوم این ویژگی را دارد که مسئولیت توسعه علمی کشور را برعهده دارد. طبیعی است که وجه بارز یک وزیر علوم باید توانمندی‌های علمی او باشد چون باید مورد اعتماد جامعه علمی کشور بوده و عمده سیاست‌هایی که وزیر علوم دنبال می‌کند نیز سیاست‌های توسعه علمی است. این مسئله در باره خود اعضای هیات علمی نیز صدق می‌کند حتی خود دانشجویان هم اینگونه هستند. یعنی یک دانشجو باید این نکته را فراموش نکند که در درجه اول یک عنصر علمی است و وظیفه‌اش از طرف نظام، کمک به توسعه علمی کشور تعیین شده است. بنابراین اگر فعالیت سیاسی هم می‌کند، باید در حدی باشد که مطمئن باشد این فعالیت به انجام فعالیت اصلی او کمک می‌کند و مغایرت و منافاتی با آن ندارد. البته وزیر علوم چون عضو دولت است حتما باید بینش سیاسی داشته باشد و در مورد مسائل سیاسی در هیات دولت بحث کند. با این حال منظور از مسائل سیاسی، مسائل سیاسی نیست بلکه منظور حفظ آرمان‌های نظام و دفاع از منافع ملی کشور است.

اما امروز نگاه به وزارت علوم بیشتر سیاسی است؟

به نظر می‌آید اینگونه است. در هر حال شاید بعضی این تحلیل را دارند که دانشگاه‌ها می‌توانند در تحولات سیاسی برخی جریان‌ها تاثیر داشته باشند. در واقع برای بسیاری، دغدغه‌های سیاسی در وزارت علوم قوی‌تر از دغدغه‌های علمی است.

دلیل این امر را چه می‌دانید؟

تا حدی برمی‌گردد به انتخابات ریاست جمهوری در سال 92. به هر حال در هر انتخاباتی جریانات سیاسی با هم رقابت می‌کنند. این موضوع در خرداد سال 92 هم اتفاق افتاد که افراد سیاست‌ها و برنامه‌های خود را اعلام می‌کردند و مردم با توجه به این سیاست‌ها و برنامه‌ها، آقای روحانی را انتخاب کردند و ایشان پیروز انتخابات شدند. این طبیعی بود که آقای روحانی هم دولت خود را متناسب با سیاست‌ها و برنامه‌های اعتدالی که اعلام کرده بود، تشکیل دهد. طبیعی است افراد دیگری که متعلق به جریان سیاسی دیگر بودند، علاقه‌مند باشند که در چینش سیاسی کابینه موثر باشند و افرادی را مدنظر قرار دهند که متعلق به آن پایگاه سیاسی باشند. آقای‌روحانی به عنوان منتقد برخی سیاست‌های دولت‌های نهم و دهم وارد انتخابات شد و برخی از این انتقادات نیز به مدیریت علمی کشور و سیاست‌های وزیر علوم باز می‌گشت. آقای روحانی بارها در سخنرانی‌های قبل و بعد از انتخاب این مسائل را مطرح کرده بودند و حالا طبیعی بود وزیری را به عنوان وزیر علوم معرفی کنند که بتواند حامی، پشتیبان و پیاده کننده دیدگاه‌هایی باشد که مردم به آنها رای داده‌اند. از طرف مقابل در انتخابات ریاست جمهوری هم دیدیم ، کاندیدایی که خواهان تداوم سیاست‌های قبلی بود حضور داشت. در انتخابات ریاست جمهوری این دو تفکر با هم رقابت می‌کردند اما این رقابت امروز هم ادامه دارد و در بحث معرفی وزیر علوم دیده می‌شود. دکتر‌روحانی به دنبال فردی موافق با سیاست‌های ایشان در حوزه دانشگاه است و برخی رقبا که خواهان تداوم سیاست‌های قبلی هستند، انتظار دارند ایشان وزیری را معرفی کند که سیاست‌های قبلی را تداوم ببخشد و استمرار دهد. در این مورد کاملا طبیعی است که کسانی باشند که با سلیقه دکتر روحانی در انتخاب وزیر مخالف باشند.

برخی می‌گویند آقای روحانی به قصد، افرادی را معرفی می‌کند که مجلس آنها را رد کند و به این ترتیب به مردم نشان دهند که دولت در حال خدمت است و مجلس است که مانع کار دولت می‌شود؟

واقعیت این است که دکتر روحانی در انتخاب وزیر علوم به فکر مقابله با مجلس نیست. ایشان به مسیری که به مردم وعده داده بود، اعتقاد دارد. افرادی که دکتر روحانی معرفی می‌کند از زبده‌ترین و کارآمدترین مدیران آموزش عالی بودند و سابقه مدیریت درخشانی داشته‌اند و بیوگرافی آنها هم این مسئله را نشان می‌دهد. مثلا دکتر فرجی دانا در جامعه دانشگاهی یک شخصیت برجسته علمی و مدیریتی است. آقای دکتر نیلی هم همینطور. آقای دکتر دانش آشتیانی هم همین وضع را داشتند. به نظر من ایشان افرادی را که معرفی کرده با اعتقاد معرفی کرده و اصلا به دنبال بهره‌وری سیاسی از این معرفی نبوده است. کاملا روحیه همکاری با مجلس در این معرفی‌ها بوده و افرادی که معرفی شدند کاملا فراجناحی بودند. البته گرایش سیاسی آنها را نمی‌توان نفی کرد اما سابقه مدیریتی آنها گویای این بود که افرادی نیستند که مسائل سیاسی را در مسائل مدیریتی دخالت دهند. صرفا نگاه کارشناسی و علمی به مدیریت داشتند. من این را قبول ندارم که هدف مقابله با مجلس بوده است. انتخاب‌های ایشان کاملا متناسب با خواست جامعه دانشگاهی کشور بوده است. من به شخصه مسئول این نظرسنجی بودم. در زمانی که دولت یازدهم در حال شکل گرفتن بود آقای دکتر فرجی دانا و دکتر‌نیلی و دکتر دانش در روزهای مرداد 92، از طرف جامعه علمی کشور پیشنهاد شده بودند و دکتر روحانی نیز تعهدات خود را به جامعه علمی کشور در معرفی وزیر علوم نشان داده است و کسانی را معرفی کرده که جامعه دانشگاهی بیشترین استقبال را از آن افراد داشته‌اند و ایشان همچنان به تداوم سیاست‌های خود متعهد است.

یعنی تغییر سیاست‌های آقای روحانی در وزارت علوم را دلیل اصلی مخالفت‌ها با گزینه‌های معرفی شده در وزارت علوم می‌دانید؟

بله. واقعیت همین است. در مورد وزارت علوم یک رقابتی شکل گرفته است. از یک سو دکتر روحانی که به دنبال تغییر و تحول هستند و از سوی دیگرانی که طرفدار باقی ماندن وضع سابق هستند. این رقابت در انتخاب وزیر علوم خود را نشان داده است.

دولت با مجلسی مواجه است که بعضا سیاست‌هایش را قبول ندارد. رئیس‌جمهور باید چه برنامه‌ای در پیش بگیرد که این مشکل را حل کند؟

من نمی‌دانم آقای روحانی چه تصمیمی می‌گیرند اما تا اینجایی که پیش آمده، تعهد آقای روحانی را به مطالبات جامعه دانشگاهی می‌بینیم. ایشان از طرف جامعه دانشگاهی با مطالباتی مواجه است که در صدر آنها انتخاب وزیر علوم قرار دارد. آقای روحانی با انتخاب وزیر علوم نشان می‌دهد چقدر به پاسخگویی به مطالبات جامعه دانشگاهی متعهد است. ایشان در یک سال گذشته افرادی را معرفی کرده است که متعلق به پایگاه سیاسی ایشان یعنی اعتدال هستند و می‌توانند برنامه‌های ایشان را در دانشگاه پیاده کنند. آقای روحانی قصد دارند همین مسیر را ادامه دهند.

همانطور که به دولت قبل انتقاد می شد با سیاست‌های خاص خود مانع فعالیت مورد انتظار نخبگان در عرصه مدیریتی شده بود، امروز برخی هم همین نقد را به مجلس دارند. نظر شما چیست؟

بلاتکلیفی در وزارت علوم به نفع دانشگاه‌ها نیست و جامعه علمی کشور از این وضعیت آسیب می‌بیند. وزیر علوم باید بتواند در یک برنامه زمانی حداقل چهار ساله در دولت یازدهم سیاست‌های بلندمدتی اتخاذ کند و با دانشگاه‌ها در تعامل باشد. امروز ما در زمانی هستیم که برنامه ششم در حال تنظیم است و همه چیز از این حکایت می‌کند که وزارت علوم باید از یک ثبات و پایداری برخوردار باشد که مسائل یک سال و اندی گذشته اجازه نداده این ثبات و پایداری پابرجا باشد و وزیر علوم بتواند یک برنامه طولانی‌ مدت را در نظام این کشور پیاده کند. امیدوارم که واقعا دولت و مجلس هر چه سریعتر به یک تفاهم مشترک برسند و این مشکل را حل کنند و وزارت علوم از بلاتکلیفی خارج شود.

الان چند ماه است وزارت علوم بدون وزیر اداره می‌شود، این مسئله چه تبعاتی برای آینده کشور دارد؟

برنامه‌های توسعه علمی کشور معمولا برنامه‌های بلندمدت هستند و کسی که در این مسئولیت قرار می‌گیرد باید بتواند بلندنگری کند و بتواند برنامه‌های بلندمدت را اجرا کند. این بلاتکلیفی لطمه بزرگی به وزارت علوم می‌زند چون این نهاد تاثیرگذار را درگیر روزمرگی می‌کند. حتی در سطح مدیران دانشگاه هم این روزمرگی را احساس می‌کنید. چون نمی‌توانند نسبت به هیچ تصمیم بلندمدتی اقدام کنند. چون واقعا نمی‌دانند تکلیف وزیر علوم و استقرار او در دانشگاه چه می‌شود و اصلا چه کسی قرار است به عنوان وزیر‌علوم معرفی شود و فرد معرفی شده چه سیاست‌هایی را در دانشگاه اجرایی خواهد کرد. بنابراین تصور من این است که جابه جا شدن سرپرستان و روشن نشدن تکلیف تاثیر منفی بر جامعه علمی کشور خواهد داشت. به خصوص اینکه در آستانه تدوین برنامه ششم هستیم و مهمترین جایی که وزیر علوم می‌تواند برنامه ششم را شکل دهد همین زمان است که تکلیف وزارت علوم مشخص نیست.

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن