خواب زمستانی وارثان یلدا و بی‌خبری از صاحبان یلدا؛
یلدایی که در کنار یاسهای سفید به سر رسید

طولانی ترین شب سال باعث شد تا دقایق اضافه امسالمان را کنار کسانی باشیم که یلدا را برایمان به یادگار گذاشته اند.

به گزارش خبرنگار "همدان نیوز"، هر سال بی خبر از دنیای دیگران و بی خیال تنهایی پدر بزرگ و مادر بزرگ های برخی آدم ها که به هر بهانه ای عزیزانشان را به باد فراموشی سپرده اند یلدایمان را با بزرگترهایمان جشن می گرفتیم اما امسال فرصتی شد تا در شب رحلت جانسوز پیامبر مهربانی ها میهمان صاحبان مهربانی باشیم.

در گیر و دار دنیای پر پیچ و خمی که ساخته ایم در کنار دنیای ساده کسانی بودیم که قصه های دیروز و امروزمان با آنها رقم خورده اما امروز آنها را به خودشان سپردیم و با محبتی آنها را با بی وفایی خودمان جبران کردیم.

حضور اهالی رسانه و خبرنگاران همدان در کنار سالمندان آسایشگاه یاس سفید فرصتی را رقم زد که جز روز سالمند یک روز دیگر را نیز به فکر بزرگترهایمان باشیم آن‌هم نه به بهانه پوشش اخبار بلکه به بهانه جبران مختصری از ساعاتی که مادران و پدران عزیزمان در خلوت خود، چشم به در دوخته اند.

همه اتاقها شلوغ بود اما هرکدام از پدربزرگ ها و مادربزرگ‌ها آرام و بی صدا تنها رفت و آمد میهامانان را تماشا می کردند، بعضی ها به ما خوش آمد می گفتند و به جای ما بر دستهایمان بوسه می زدند و بی وفاییمان را با محبت و نگاهشان به ما ثابت می کردند و بعضی ها هم با سکوتشان داغ دلمان را تازه می کردند، یکی هنوز منتظر بود که فرزندش تنها همین شب یلدا را کنارش باشد و دیگری هم طوری نا امید نگاهمان می کرد که گویا قید دنیا و آدمهایش را زده بود.

حال آنهایی که به درد فراموشی دچار بودند شاید کمی بهتر از کسانی بود که برای ما داستان فرزندان و نوه هایشان را تعریف می کردند و آه می کشیدند چون هرکه را می دیدند فرزند خود می دانستند و احساس غریبی نداشتند اما فکر این را که ما خودمان را به فراموشی زده ایم را در ذهنمان زنده می کردند.

اتاق ها هرکدام اسم داشتند، یکی اتاق احترام و دیگری اتاق شمسی و پروانه؛ گویا در هریک از این اتاق ها جوان ترین پیر نماینده بود و بار مسئولیت دیگر هم اتاقی هایش را نیز به دوش می کشید اما دریغ از اینکه هرکدام از همین پیرمردها و پیرزن ها روزی در خانه خود جلال و جبروتی داشتند و امروز...

پس از دید و بازدید با پدر بزرگ ها و مادربزرگ ها فرصتی فراهم شد تا همه دور هم جمع شوند و بساط حافظ خوانی جور شد و اولین بیتی که حافظ از آن سخن گفت و مصداق جمله جانا سخن از زبان ما می گویی بود به این بیت خلاصه می شد که "سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود" اما گاهی بعضی هایمان یادمان می رود که باید مقابل کسانی که رسم ارادت را یادمان داند سر ارادات خم کنیم.

آری طولانی ترین شب سال باعث شد تنها دقایق اضافه امسالمان را کنار پدر بزرگ و مادر بزرگهایمان باشیم؛ باشد که یادمان نرود عزیزانی داریم که شاید همیشه در کنارمان نباشند و نباید آنها را به باد فراموشی بسپاریم.

یادداشت: فرشته اکبری