دست‌فروشی بی سر و سامان در همدان/ گرد «اقتصاد خاکستری» بر خیابان‌های شهر

زن و مرد و کودک و پیر فرقی ندارد؛ همه بساط کرده‌اند. یکی تسبیح می‌فروشد یکی گوشی کارکرده، دیگری لباس‌های کهنه. اینجا خیابان اکباتان است همان خیابانی که به هگمتانه ختم می‌شود و البته در ضلع روبه‌رویی آن خیابان بوعلی قرار دارد که به آرامگاه شیخ‌الرئیس بوعلی سینا می‌رسد و اتفاقاً این خیابان نیز از معضلی به نام دست‌فروشی در امان نیست و تنها نوع اجناس عرضه‌شده در این خیابان‌ها کمی باهم فرق دارد و این دو خیابان با زنجیره به‌هم‌پیوسته دست‌فروشانی که در پیاده‌روی دور میدان مرکزی شهر اجناسشان را می‌فروشند، باهم ارتباط پیدا می‌کنند.

ازقضا این دو خیابان گردشگری شهر در دستور کار پیاده‌راه‌سازی شهرداری همدان قرارگرفته‌اند و چند ماهی می‌شود که طرح به‌عنوان پایلوت در خیابان بوعلی که متمول‌خیزتر است آغازشده و به گفته مدیران شهرداری، با پایان کار در این خیابان، عملیات پیاده راه‌سازی خیابان اکباتان نیز آغاز خواهد شد.

با توجه به اینکه تصمیم موقت و چکش‌کاری نشده شهرداری در چند سال پیش مبنی بر پیاده راه‌سازی در این دو معبر بی‌نتیجه ماند، به نظر می‌رسید که مطالعات و پیش‌بینی‌های کافی در خصوص معضلات موجود و برنامه‌ریزی‌ها برای رفع آن‌ها انجام‌شده باشد و طرح با کمترین مشکلاتی اجرایی شود اما حالا مدتی است که سخن از ساماندهی دست‌فروشان شهر به‌ویژه در خیابان بوعلی به گوش می‌رسد و به‌احتمال زیاد با شروع پیاده راه‌سازی خیابان دیگر، مباحث در خصوص آن نیز مطرح خواهد شد.

دست‌فروشی یکی از مهم‌ترین مشکلاتی است که این روزها سر از مجلس شورای اسلامی درآورده و نمایندگان بر سر موضوع دست‌فروشی به‌عنوان «اقتصاد خاکستری» بحث می‌کنند و همدان نیز از این داستان مستثنا نیست و دست‌فروشی به مشکلی تبدیل‌شده که امروز طرح پیاده راه‌سازی با آن روبه‌رو است و این معضل، به موضوع جلسات مدیران شهری همدان تبدیل‌شده و هر بار دم از ساماندهی دست‌فروشان شهر زده می‌شود اما اینکه در این مدت کوتاه تا پایان اجرای طرح، چگونه می‌توان ساماندهی را به نتیجه رساند، نیاز به توضیح بیشتر مدیران دارد و باید دید که آیا در طرحی ضربتی، شاغلان در این عرصه حذف می‌شوند و یا برنامه دیگری اجرا خواهد شد.

اجتماع دست‌فروشان در معابر جز ازدحام و در مواقعی ایجاد ناهنجاری‌های اجتماعی تصویر دیگری را در ذهن متبادر نمی‌کند؛ البته در کنار تمام این موارد و در صدر آن «فقر» بیشتر از هر چیزی خود را نشان می‌دهد و باوجود مطرح‌شدن مباحثی همچون وجود مافیای دست‌فروشی که در همدان کمتر مصداق دارد، نمی‌توان حکم داد که این دست‌فروشان باید جمع‌آوری یا حذف شوند چراکه با این اقدام تعداد زیادی از افراد نیز به جمع بیکاران شهر اضافه خواهند شد. هرچند دست‌فروشی کم از بیکاری نیست اما نان شب خانواده‌هایشان را فراهم می‌کند و شاید با فروختن یک‌قلم از کالایی که بساط شده، از گرسنه به خواب رفتن کودکی در خانه که هر شب منتظر پدر و یا مادرش می‌ماند، جلوگیری می‌شود.

باوجوداینکه در مواردی نیز برخی دست‌فروشان نیازمندان واقعی نیستند اما دیدن پیرمردانی که در سرمای هوا و یخبندان و یا گرمای داغ تابستان، گوشه خیابانی ایستاده و نان سنتی، جارو و یا سیگار می‌فروشند و کودکانی که بسته‌های دستمال‌کاغذی و گل‌های یخ‌زده بر دست دارند، بیش از هر چیزی فقر و البته احساس تکلیف و مسئولیت‌پذیری عده‌ای را نشان می‌دهد که اغلب از نیازمندی تن به دست‌فروشی داده‌اند. هرچند پیرمردان و کودکان در سن اشتغال نیستند و امنیت شغلی برای شاغلین در این سنین مصداق چندانی ندارد اما پرسه زدن آن‌ها در خیابان‌ها نوعی ناامنی محسوب می‌شود که هم خودشان را آزار می‌دهد و هم خراشی بر چهره شهر می‌اندازد. حال چگونه می‌توان بساط این افراد را که ازقضا، بیشتر در این دو خیابان به‌عنوان دو مسیر منتهی به اماکن گردشگری، با دست‌فروشی کسب روزی می‌کنند، برچید و اقتصاد اندکشان را فلج کرد؟

آیا نباید شهرداری پیش از اجرای طرح‌هایی که به‌ظاهر زیبا هستند و برای اینکه به شهر همدان، میدان مرکزی و خیابان‌هایی که بوی تمدن می‌دهند، روح تازه ببخشند مسائل اجتماعی را نیز در نظر بگیرد و بعدازآن چکش برقی را به جان آسفالت خیابان‌های بوعلی و اکباتان بیندازد؟

در همدان شاهد بودیم که حتی وقتی شهرداری در خیابان بوعلی شروع به عملیات پیاده‌راه‌سازی و کندن آسفالت خیابان و سنگ‌های پیاده‌رو کرد، دست‌فروشان در خاک بساطشان را پهن می‌کردند و کاری به کار طرح موردنظر شهرداری نداشتند. حالا پس از گذشت چند ماه اعضای شورای شهر و عده‌ای از کارشناسان به فکر افتاده‌اند که اگر دست‌فروشان ساماندهی نشوند اجرای طرح هشت میلیارد تومانی پیاده‌راه سازی خیابان بوعلی بی‌ثمر خواهد بود. حتی شاید با سنگ‌فرش شدن تمام عرض خیابان، عرصه برای دست‌فروشان فراخ‌تر شود و راحت‌تر بتوانند کارشان را انجام دهند و کسب روزی کنند. چه‌بسا اجرای طرح رو به پایان است و پیشرفت فیزیکی آن فرقی به حال عده‌ای که تنها به کسب روزی خود می‌اندیشند، ندارد.

شهرداری پس از پایان طرح چگونه می‌تواند دست‌فروشان که اتفاقاً تعداد آن‌ها کم هم نیست، به قول کارشناسان ساماندهی کند و آیا با قوه قهریه باید بساط آن‌ها را از خیابان بوعلی برچیند تا طرح پیاده راه‌سازی به بهترین شکل اجرا شود؟ یکی از مشکلات همین‌جاست که در همدان طرحی آغاز می‌شود و پس از آغاز، مشکلات یکی‌یکی خود را نشان می‌دهند و موانع یکی‌یکی نمایان می‌شوند و تازه در میانه مسیر باید به رفع و یا لاپوشانی مشکلات به هر طریقی اندیشید. شاید در ابتدای اجرای طرح، همه ذوق پایان کار و قدم زدن در سنگ‌فرش دو خیابان تاریخی و البته گردشگری شهر را داشتند و معضلات آن چندان به چشم نمی‌آمد ولی امروز دست‌فروشی به‌عنوان یک توده‌ای گسترده و البته کهنه و قدیمی به‌عنوان سد اصلی طرح به شمار می‌رود. هرچند در اینجا، موضوع اصلی دست‌فروشی است و هدف زیر سؤال بردن طرحی نیست که روزهای پایانی خود را سپری می‌کند و به عقیده مدیران شهرداری و عده‌ای از صاحب‌نظران پروژه خوب و قابل‌توجهی است و در توسعه گردشگری و شأن و جایگاه بخشیدن به دو خیابان بوعلی و اکباتان نقشی بسزا دارد اما همان‌طور که پیش‌ازاین نیز گفته شد دست‌فروشی بیش از هرجای دیگری به میدان مرکزی شهر و این دو خیابان رسوخ کرده و جای خود را در بین رهگذران بازکرده است. اشتغالی که کاری با نازیبا شدن چهره شهر و ساختن جلوه‌ای نامتناسب مقابل دیدگان گردشگران ندارد.

در مدتی پیش این موضوع مطرح‌شده بود که با به پایان رسیدن پیاده راه‌سازی خیابان بوعلی، دست‌فروشان به خیابان تختی منتقل و بدین شکل ساماندهی انجام می‌شود و به همین راحتی سنگ‌فرش پیاده‌راه بوعلی خالی از دست‌فروش خواهد شد که این تصمیم شاید به ساماندهی پیاده راه کمک کند اما انتقال آن به یک خیابان دیگر در میدان مرکزی شهر را نمی‌توان ساماندهی به شمار آورد.

البته این موضوع را نیز نباید نادیده گرفت که در تمام ایام، شهرداری هم بیکار نمانده و وظیفه خود را همواره انجام می‌دهد به‌طوری‌که مأموران شهرداری به همراه مأمورین نیروی انتظامی هرروز به محل تجمع دست‌فروشان می‌روند و عده‌ای از دست‌فروشان تا از این موضوع باخبر می‌شوند به دیگر همکاران خود خبر می‌دهند. دست‌فروشان هم گونی‌ها را جمع کرده و می‌گریزند و چندی نفری هم که با مشتریان‌شان بر سر تخفیف چانه می‌زنند، وقت را ازدست‌داده و با مأمورین شهرداری روبه می‌شوند. هرچه هم التماس می‌کنند کاری از پیش نمی‌برند و باید با ناامیدی نظاره‌گر ضبط اندک اموالشان از سوی مأمورین باشند. این‌گونه نان عده‌ای که اغلب از سر فقر و ناچاری رو به‌سوی دست‌فروشی آورده‌اند، بریده می‌شود و اتفاقاً معضل دست‌فروشی نیز ساماندهی نشده و افراد فردا دوباره در محلی که باید، حاضر می‌شوند و فعالیت روزمره خود را ادامه می‌دهند.

بااین‌وجود چگونه می‌توان از سدمعبر، نارضایتی برخی مردم و ناهنجاری بصری و چهره نازیبای معابر و خیابان‌ها جلوگیری کرد و درعین‌حال مانع کسب روزی عده‌ای که چوب نبود اشتغال در کشور را می‌خورند، نشد؟ تا کجا می‌توان جلسه برگزار کرد و شعار داد که دست‌فروشان باید ساماندهی شوند، باید در این خصوص چاره‌اندیشی صورت بگیرد، باید مطالعه و برنامه‌ریزی شود، باید هم مسائل اقتصادی را در نظر گرفت و هم توسعه گردشگری را؟

به قول مدیران و مسئولان و برخی رهگذران، دست‌فروشی و البته بی‌نظمی در شأن خیابان‌هایی همچون بوعلی و اکباتان نیست و اینکه کودکان و زنان و پیرمردان از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را در این خیابان‌ها بساط می‌کنند، ذهنیتی منفی در ذهن گردشگران باقی می‌گذارد اما به‌اجبار، قهر و زور و بدون برنامه‌ریزی و پیش‌بینی مسائل اجتماعی و اقتصادی، نمی‌توان معابر را از دست‌فروشان خالی کرد و پیاده‌راه‌های اکباتان و بوعلی را هم‌سطح و هم‌طراز با دیگر پیاده‌راه‌های مشابه در دنیا دانست.

باوجود بازارهای روز در نقاط مختلف شهر همدان و استقبال مردم مناطق از بازارها، چرا نباید دست‌فروشان را به سمت بازارهای روز هدایت کرد و یا تعداد این بازارها را افزایش داد تا هم گذر مردم کمتر به میدان مرکزی شهر بیفتد و هم‌سطح معابر اصلی شهر را از بساط دست‌فروشان پاک کرد. هرچند در مناطق حاشیه‌ای نیز دست‌فروشان در کنار خیابان‌ها بساط می‌کنند و به‌نوعی سدمعبر در مناطق نیز اتفاق می‌افتد اما می‌توان با ایجاد بازارچه‌های یکدست در این اماکن، از بی‌نظمی جلوگیری کرد و یا طرح‌های دیگری را با نظر کارشناسان برای کنترل این مشکل اجرایی کرد.

حالا که مدت زیادی به پایان کار پیاده راه‌سازی خیابان بوعلی به‌عنوان مسیر گردشگر خیز و البته دست‌فروش خیز (!) باقی نمانده و این روزها مسئولان و اعضای شورای شهر همدان، به تدبیر و چاره‌اندیشی برای به هدر نرفتن بودجه چندمیلیاردی همت کرده‌اند باید منتظر نشست و دید که ساماندهی دست‌فروشان که تعریف مشخص و واضحی ندارد و تنها به همان کلمه «ساماندهی» ختم می‌شود، چگونه رخ نشان خواهد داد و آیا دست‌فروشان تنها از خیابانی به خیابان دیگر منتقل‌شده و با استقرار مأمورین در ساعتی از روز، بساط‌ها جمع می‌شود یا ساماندهی شکل و نمود دیگری خواهد یافت؟

یادداشت: فرشته اکبری