Back شما اینجا هستید: صفحه اصلی یادداشت وقتی شایسته سالاری جای خود را به آشنا سالاری می‌دهد!

هزینه نامدیران بر دوش دولت؛
وقتی شایسته سالاری جای خود را به آشنا سالاری می‌دهد!

اصلی ترین مقوله در پیشبرد و توانمندی یک مجموعه برخورداری از توان مدیریتی و راهبردی فرد یا افرادی است که بر آن سیستم حاکم می‌شوند و تفکر مدیریتی در مجموعه حاکم نخواهد شد مگر با قرار گرفتن فردی با قابلیت‌های مدیریتی در راس هرم رهبری آن سازمان یا تشکیلات!

توانمندی مدیریتی در افراد به دو شکل ظهور می‌کند؛ برخی افراد ذاتا از توانمندی مدیریتی بالایی برخوردارند بدون آنکه در این زمینه تحصیل یا مطالعه‌ جامعی از پیش داشته باشند که نمونه‌های آن را در تاریخ در حوزه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی، ورزشی و سیاسی داشته‌ایم. برخی دیگر با طی مدارج تحصیلی و رسیدن به سواد علمی به توانمندی مدیریتی دست پیدا می‌کنند.

ظهور نامدیران آفت سیستم دولتی

امروز مصیبت اصلی در بحث مدیریت این است که در انتصابات مدیریتی افرادی به قدرت و منصب می‌رسند که هیچ یک از این دو مقوله را ندارند؛ عدم ثبات در تصمیم‌گیری‌ها، ناتوانی در برقراری ارتباط اجتماعی موثر با مخاطبان، عدم جسارت و تدبیر، بی‌اعتمادی به افراد، خودبزرگ بینی کاذب و موارد بسیار دیگری از این دست، نشانه‌های انتخاب افرادی است که از شایستگی لازم برای نشستن بر یک منصب برخوردار نبوده و به صرف ارتباطات و لابی‌گری‌ها بر صندلی فرد اول در یک سیستم تکیه می‌زنند.

این قبیل افراد از آنجایی که با علم مدیریت بیگانه هستند، وقتی به منصب می‌رسند، به افراد خارج از حیطه شناخت قبلی خود نه اعتماد می‌کنند و نه فرصت برقراری ارتباط را می‌دهند؛ از لحظه‌ای که حکم نشستن بر جایگاه مدیریتی را دریافت می‌کنند، درب‌ها را می‌بنند و صرفا اندکی لای یک درب را برای افرادی که از گذشته نسبت به آنها به سبب همکاری‌های قبلی، نسبت‌های فامیلی، حضور مشترک در تیم‌ها و باندهای خارج از مقوله تحت مدیریت و .... شناخت دارند، باز می‌گذارند.

به تبع صلاحیت سنجی انتصاب‌های داخلی این مدیران در سیستم‌های زیرمجموعه نیز بر این محورها استوار خواهد بود و سایر افراد حتی با داشتن توانمندی و شایستگی جایی در سیستم مدیریتی تحت امر این قبیل افراد نخواهند داشت.

عدم توجه به شایسته سالاری موجب ناامیدی و بی‌انگیزگی کارکنان

اتخاذ رویکردهای اینچنینی، ثمره‌ای جز بدبینی و افزایش ناامیدی در بین ظرفیت انسانی زیرمجموعه آن سیستم و مخاطبان را در پی نخواهد داشت و در عمل نیز باعث کاهش بازدهی و بی انگیزگی کارکنان به ویژه افراد توانمند که فرصتی برای بلوغ و ظهور توانمندی‌های خود در این سیستم بسته را پیدا نمی‌کنند، خواهد شد.

چنین رویه‌ای آسیب‌ها و حاشیه‌های زیادی را برای این نامدیران در پی خواهد داشت، چرا که به هر ترتیب اعتراضات و مخالفت‌های زیادی در برابر اتخاذ چنین رویکردهایی شکل خواهد گرفت و وقتی فرصت برای استفاده مفید و همسو کردن افراد توانمند اما بی‌واسطه و بی‌رابطه در سیستم فراهم نشود، توان و ظرفیت آنها صرف تقابل و پیگیری مسائل تا رسیدن به نقطه پایان و جایگزینی نظامی صحیح بر پیکره آن سیستم خواهد شد و به این ترتیب به جای اینکه همه ظرفیتها در کنار هم برای اعتلای سیستم تلاش کنند، بخش زیادی از انرژی هر دو صرف تقابل و خنثی کردن یکدیگر خواهد شد و در نهایت این جامعه هدف و به طور کلی مردم هستند که متضرر خواهند شد.

مدیر با تجربه تهدیدها را به فرصت تبدیل می‌کند اما مدیر ناتوان با بی‌تدبیری فرصت‌ها را به تهدید تبدیل می‌کند.‌

وقتی توجه به مقوله شایسته‌سالاری در عمل جای خود را به قوم و خویش سالاری، رفیق سالاری و نورچشمی سالاری می‌دهد، سیستم رو به افول می‌رود، انگیزه‌های درونی فروکش می‌کند، مخالفت‌ها شدت می‌گیرد و دیری نخواهد پایید که دیگر سنگ روی سنگ بند نشود!

گشاده رویی شرط اول مدیریت مردمی

برخورد اجتماعی مناسب و خوشرویی در برخورد با مخاطبان و افراد زیرمجموعه از جمله موارد دیگری است که وظیفه یک مدیر در نظام اسلامی است؛ امام علی (ع) در نامه ای به محمّدبن ابی بکر، شیوه های مردم داری و رعایت حقوق اجتماعی آنان را تذکر داده است: «با مردم فروتن، نرمخو و مهربان، گشاده رو و خندان باش.» اما متاسفانه ما امروز شاهد رفتارهایی در تعارض با این بیانات پیشوای نخست شیعیان از سوی برخی مدیران از خود متشکر هستیم که داعیه انقلابی بودن را نیز دارند.

هزینه نامدیران بر دوش دولت

در دولت فعلی که با شعارهای انقلابیگری و سالم سازی بسترهای اداری توانسته آراء مردم را کسب کند، حضور چنین مدیرانی به هیچ وجه قابل قبول نیست؛ مدیرانی که رابطه‌ها را بر ضابطه‌ها حاکم کنند، به افراد شایسته به سبب نداشتن رابطه بی‌توجهی کنند و در مقابل فرصت‌ها را در اختیار افرادی قرار می‌دهند که افراد به مراتب توانمندتر از ایشان در مجموعه وجود دارد.

علاوه بر خرده‌ای که بر این مدیران وارد است، افرادی که با نداشتن لیاقت و توانمندی در حوزه مربوطه توسط ایشان منصوب می‌شوند نیز گناهکار هستند؛ جا دارد یاد کنیم آن سوال معروف از شهید چمران مردی که خیلی از همین مدیران البته صرفا در حرف  و نه در عمل خود را مرید وی می‌خوانند که از ایشان سوال شد تعهد بهتر است یا تخصص؟ وی در جواب گفت می‎گویند تقوا از تخصص لازم‎تر است، آن را می‌پذیرم، اما می‌گویم: آنکس که تخصص ندارد و کاری را می‌پذیرد، بی‌تقواست.

امروزه از مکتب بزرگانی چون شهید چمران فقط جملاتی جهت پر کردن سخنرانی‌ها در نزد برخی نومدیران باقی مانده و در عمل می‌بینم که نه خود ایشان و نه منصوبینی که شهوت رسیدن به مناصب را دارند، هرگز تقوای مد نظر ایشان را در نظر ندارند و بدون تخصص و داشتن حداقل‌ها به منصب می‌نشینانند و می‌نشینند.

این مدیران در واقع با این نوع عملکرد از دولتی که باشعار انقلابی بودن روی کار آمده هزینه می‌کنند و رفتارهای ایشان تاثیر منفی زیادی روی دیدگاه‌های مردم نسبت به دولت بر جای خواهد گذاشت.

این یادداشت کوتاه و تا حدودی سر بسته مقدمه‎‌ای بود بر باز کردن پرونده‌ای از سیستم مدیریتی حاکم بر یکی از ادارات دولتی استان همدان که در آینده نزدیک و در صورت تداوم این رویکرد و عدم اصلاح موارد، به طور مستقیم و مبسوط در یادداشتی دیگر به این موضوع خواهیم پرداخت.

علی ثقفی – مدیرمسئول همدان نیوز

 

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن